فکر می کنید تمام راز و رمز های بازاریابی را می دانید؟ در حوزه ی بازاریابی انتخاب های زیادی وجود دارد. تاکتیک های بازاریابی متعددی در دسترس هست. اساساً خیلی چیز ها هست که می توان یاد گرفت و در انجامشان مهارت پیدا کرد. به این ترتیب، چگونه باید شیوه ی مناسب برای بازاریابی کسب و کار خود را انتخاب کرد؟
سازمان هایی مثل SBA توصیه می کنند کسب و کار های کوچک ۷ تا ۸ درصد از کل بودجه ی خود را به بازاریابی اختصاص دهند. دیگر نهاد ها نیز عموماً بازه ای بین ۵ تا ۱۰ درصد را برای این کار پیشنهاد می دهند. اما اگر اساساً به دنبال پاسخ سؤال اشتباهی رفته باشیم چه؟ به جای متمرکز شدن روی پیروی از تاکتیک ها و مسیری که دیگران رفته اند، شاید بهتر باشد سؤال متفاوتی بپرسیم.
جونا برگر در آخرین کتاب خود با عنوان «اثرگذاری غیرمستقیم: نیروهای ناپیدای شکل دهنده ی رفتار» از بازاریابان می خواهد لحظه ای مکث کنند و در وهله ی اول به کشف عواملی بپردازند که بر رفتار خریدار تأثیر می گذارند. اغلب بازاریابان به دنبال این هستند که هر طور شده و با هر تعداد تاکتیک ممکن، پیام خود را بر سر مشتری هدف خود بکوبند. اما شاید بهتر باشد تاکتیک متفاوتی اتخاذ کنیم. شاید بهتر باشد بگردیم و ببینیم چگونه می توان بر مشتری هدف تأثیر گذاشت. البته منظور جونا از این تأثیر، اثرگذاری غیر مستقیم یا پنهانی است که بر رفتار ما انسان ها تأثیر می گذارد.
این روز ها برای بازاریابی اثربخش باید بتوان راه خود را از میان تمام شلوغی ها و درهم برهمی های دنیای امروز باز کرد تا نهایتاً صدایمان شنیده شود. اما انجام دادن همان کاری که همه دارند انجام می دهند برای آن دسته از کسانی که هنوز برندی برای خود شکل نداده اند جواب نمی دهد.
اولین و مهم ترین اشتباه ما این است که به جای تلاش برای شناختن مشتریان و جذب آنها، اثرگذاری بر آنها و خدمت رسانی به آنها، حس می کنیم باید بیش از اندازه روی محصول خود (خدمات، فناوری، خرده فروشی و یا هر چیز دیگر) وقت صرف کنیم. از همین رو بسیاری از شرکت ها همان ابتدا رمق خود را از دست می دهند چرا که موفق نمی شوند به پیدا کردن نکات ریز اما اساسی در مورد مشتری خود انرژی کافی اختصاص دهند.
مشتریان امروزی تحت تأثیر دوستان، همکاران محل کار، بررسی های آنلاین، توئیت ها، تصاویر اینستاگرامی، و ویدیو های فیسبوکی و فهرست بلندبالایی از این نام ها هستند؛ فهرستی که تمامی ندارد. درک اثرگذاری اجتماعی و کشف پتانسیل آن می تواند همان کلیدی باشد که همه ی ما برای باز کردن قفل بازاریابی مان به دنبالش هستیم.
اما اگر اغراق را کنار بگذاریم، واضح است که هیچ کلید جادویی وجود ندارد. آنچه که هست راه هایی است که به واسطه ی آنها می توان درک بهتری از مشتریان هدف پیدا کرد. اگر هر یک از ما عوامل مؤثر بر رفتار خود را شناسایی کنیم، شاید بتوانیم تکنیک هایی طراحی کنیم که به ارتباطی منحصر به فرد با مشتریان هدفمان منجر شوند؛ به این می گویند بازاریابی اثربخش.
اثرگذاری غیرمستقیم نیز به همین موضوع می پردازد و کمی در آن عمیق تر می شود. دیگران گاهی الهام بخش ما می شوند و گاهی نیز انگیزه ی ما را می گیرند. اگر دوست دارید در مورد آنچه گفته شد بیشتر بدانید، سعی کنید از زاویه ی کسب و کار خودتان به قضیه نگاه کنید. شاید به این ترتیب بتوانید در اثرگذاری غیر مستقیم بر مشتریانتان اثربخش تر عمل کنید.