به جای اتخاذ تصمیم بدون ارزیابی ریسک های آن، باید از اول فرایندی برای سنجش میزان ریسک تصمیم های خود داشته باشید.
هر فرصتی که از آن بهره می گیرید باید در جهت پیشبرد چشم انداز بلندمدت شرکت شما باشد، اما وقتی صحبت از ریسک می شود، چند قاعده ی ساده وجود دارند که می توانید برای حصول اطمینان از هوشمندانه بودن تصمیم خود از آنها بهره بگیرید.
۱- سود و زیان خود را با نوآوری تعدیل کنید
شما به عنوان رهبر یک کسب و کار، هدفتان باقی ماندن در وضعیت فعلی نیست، اما از طرف دیگر نیز نمی توان کسب و کار را به هر سویی کشاند. این یعنی باید تعادلی میان این دو اولویت برقرار کنید: حفظ مدل درآمدی و گرایش به نوآوری. به این ترتیب باید مدام به دنبال فرصت های تازه باشید.
برای شناسایی بهترین فرصت ها، باید از تغییر و تحولات بازار خود آگاه باشید و آنها را درک کنید. در غیر این صورت، تغییرات صنعت و فرصت های پر سودی را از دست خواهید داد و فرصت بی نظیری در اختیار رقبای خود قرار می دهید.
با رصد مداوم محیط اطراف، بررسی بهترین رویه های صنایع دیگر، در نظر گرفتن روند های بازار و بهبود مداوم خود، همیشه از تغییرات جلوتر خواهید بود. به دنبال الگو های در حال شکل گیری باشید و از آنها اطلاعاتی بیرون بکشید که بتوان بر پایه شان دست به اقدام زد. به این ترتیب می توان فهمید سرمایه گذاری روی چه موضوعاتی هوشمندانه تر است.
۲- فرصت ها را با نگاه انتقادی ارزیابی کنید
به هر فرصتی که پیش رویتان قرار می گیرد چراغ سبز نشان ندهید. قدمی به عقب بردارید و ریسک های آن را بسنجید. با جمع آوری اطلاعات ارزشمند شروع کنید. اقدامات احتمالی را مشخص و نتایج احتمالی شان را فهرست کنید تا بتوانید گزینه هایتان را با هم بسنجید. این رویکرد باعث می شود مطمئن شوید در تصمیم گیری های خود تحت تأثیر احساسات یا ترس از شکست قرار نمی گیرید.
سپس به بیانیه ی ارزش های منحصر به فرد شرکت خود بازگردید. آیا این محصول، خدمات یا بازار جدید، مکمل قابلیت های اصلی شماست؟ آیا در این حوزه قابل اعتماد به شمار می روید؟ اگر پاسخ شما با موقعیت فعلی تان بیش از اندازه فاصله داشته باشد، احتمالاً مشتریان از تصمیم جدید شما استقبال چندانی نخواهند کرد.
از طرف دیگر باید بازگشتی منطقی برای سرمایه گذاری خود در نظر بگیرید؛ نه تنها از لحاظ مالی، بلکه از لحاظ موقعیتی که در بازار برای خود به وجود می آورید. باید از خودتان بپرسید این کار چگونه می تواند به مشتریان جدید ختم شود، یا جریان های درآمدی تان را بیشتر کند و برای تحقق این امر، زمانبندی آن چگونه باید باشد؟
در نهایت، نظر چند مشاور مورد اعتماد را نیز جویا شوید. آنها را با فرایند های خود کاملاً آشنا کنید و بخواهید ریسک هایی که ممکن است از قلم انداخته باشید را به شما نشان دهند. جمع آوری بازخور از منابع مختلفی مثل مشتریان، کارکنان، تحلیل گران بیرونی و حتی رقبا، به شما اجازه می دهد تحلیل دقیق تری از ریسک های خود داشته باشید.
۳- نه گفتن را تمرین کنید
شما باید آمادگی نه گفتن به فرصت های خوب را نیز داشته باشید. اگر فرد ایده پردازی هستید، نه گفتن برایتان دشوار خواهد بود. اما واقعیت این است که برخی ایده پردازان، آنقدر ایده های مختلف در سر دارند که در واقعیت نمی توانند همه ی آنها را دنبال کنند. باید یاد بگیرید به اغلب این ایده ها نه بگویید، تا بتوانید به بهترین هایشان پاسخ مثبت دهید.
پاسخ مثبت دادن به همه ی فرصت ها و ایده ها، تنها عرض شما را بیشتر می کند و به عمق تان چیزی نمی افزاید. گزینه ی بهتر و البته سودآور تر این است که در چند حوزه ی محدود تخصص داشته باشید، نه اینکه در هر زمینه ای دست ببرید.
۴- آمادگی تغییر مسیر را داشته باشید
با گذر کردن از این فرایند، چارچوب ذهنی خود را رو به جلو نگه دارید. شما در حین امتحان کردن ایده های تازه ممکن است به تغییر مسیر نیاز پیدا کنید. برای مثال، ممکن است در مرحله ای از کار متوجه شوید بودجه ی مشتری در این حوزه رو به کاهش است. اینجاست که باید با تمرکز روی استفاده از اطلاعات به دست آمده از مشتریان و داده های مختلف، رویکرد تازه ای برای پیشبرد فرایند خلاق خود اتخاذ کنید.
توسعه ی یک محصول تازه با ریسک هایی همراه است چرا که زمان، پول و استعداد خود را خرج آن می کنید. هر کارآفرینی به شما خواهد گفت که این ریسک ها با پا گرفتن استارتاپ نیز از بین نخواهند رفت. شما برای رشد مجبور هستید تولید محصولات تازه ای را در نظر بگیرید، خدمات تازه ای ارائه دهید، و بازار های تازه ای را امتحان کنید. با استفاده از یک ساز و کار اثربخش ارزیابی ریسک، می توانید قدم بعدی خود را هوشمندانه تر بردارید.