دریافت کردن پیشنهاد کار، تجربه ی بسیار هیجان انگیزی است. اما دو پیشنهاد کار چه؟ آن هم در آن واحد؟ برای این یکی احتمالاً باید جشن گرفت.
اوضاع اقتصادی رو به بهبود است و فرصت های زیادی پیش روی افراد باهوش، با انگیزه و خلاقی مثل شما قرار دارد. این یعنی سناریوی بالا صرفاً خواب و خیال نیست. به ویژه اگر با تمام انرژی و دقت لازم به دنبال شغل مورد نظر خود گشته باشید. با این حال، در دست داشتن بیش از یک پیشنهاد کاری می تواند موقعیت پیچیده ای باشد. فرض کنید به جای آنکه مجبور باشید پیشنهادی را بررسی کنید و شیوه های مناسب مذاکره برای آن را پیدا کنید، شغل فعلی تان را ترک کنید و جابجا شوید، باید همه ی این دشواری ها را برای یک پیشنهاد اضافی دیگر نیز انجام دهید که این، کار شما را خیلی بیشتر از دوبرابر افزایش می دهد.
کریستینا لئوناردی، یک مربی زندگی شغلی و شخصی است که تمرکزش بر کمک به دیگران برای بردن نهایت استفاده از زندگی شخصی و شغلی شان است. توصیه های لئوناردی درباره ی نحوه ی مواجهه ی اثربخش با چنین موقعیتی را در ادامه خواهید خواند.
توصیه ی او به تازه کار ها این است که: «انتخاب شما هیچگاه نباید صرفاً بر اساس درآمد باشد. باید این را در نظر بگیرید که آیا این شغل شما را به اهداف و چشم انداز نهایی تان برای زندگی شغلی خود نزدیک تر می کند یا دورتر؟ فرصت رشد نیز نباید از قلم انداخته شود؛ نه تنها صرفاً از لحاظ ترفیع و کسب عنوان شغلی بهتر، بلکه باید دید کجا بیشتر یاد خواهید گرفت، بیشتر تجربه کسب خواهید کرد، کجا بیشتر دیده خواهید شد، کجا مهارت های تازه کسب خواهید کرد و یا در محدوده ی کاری خود بر حوزه ی تازه ای مسلط خواهید شد».
توصیه ی لئوناردی این است که در مورد هر یک از پیشنهاد های شغلی از خودتان بپرسید آیا پشتیبانی مالی، یا راهنمای بالقوه، و یا فرصتی برای پیشرفت و توسعه ی حرفه ای در این شغل وجود دارد که بتواند به رشد شما در آن شرکت کمک کند یا نه.
اگر بعد از سبک سنگین کردن هر دو پیشنهاد، هر دو در این جنبه ها با هم برابر بودند، فاکتور های دیگری هستند که می توانید مورد بررسی قرار دهید. برای مثال، هزینه ی زمانی و کرایه ی رفت و آمد، از جمله مواردی هستند که به عقیده ی لئوناردی بررسی شان کاملاً منطقی است. اگر در هر دو شرکت فرصت شکوفایی دارید، اما رفت و آمد به یکی، روزانه یک ساعت وقت شما را بیشتر می گیرد انتخاب شما واضح خواهد بود.
یک راه دیگر برای ارزیابی و مقایسه ی موقعیت های مختلف شغلی این است که ببینید به صورت روزمره خودتان را کجا می توانید بیشتر تجسم کنید. به عبارت دیگر، لئوناردی می گوید اگر همه ی فاکتور های دیگر برابر بودند، از خودتان بپرسید فرهنگ هر یک از آنها چگونه است، و آیا می توان به آن بالید یا خیر.
اگر بعد از همه ی این بررسی ها و مقایسه ها باز هم واقعاً نمی توانستید از بین آنها انتخاب کنید، از هر دو به نفع خود بهره بگیرید. شما در این موقعیت از ابزاری بهره مند هستید به نام اهرم قدرت. از آنجایی که اکثر شرکت ها فرصت های شغلی خود را نسنجیده به این و آن پیشنهاد نمی دهند، می توانید فرض را بر این بگذارید که برای داشتن شما در تیمشان حاضرند با شما راه بیایند.
در نظر داشته باشید که مواردی مثل محدودیت های بودجه ای می توانند سد راه مذاکره قرار بگیرند، اما این قطعاً به آن معنا نیست که گفتمان درباره ی نقاط مهم یک پیشنهاد کاری را کنار بگذارید؛ به ویژه وقتی نمی دانید از بین دو پیشنهاد کدام را انتخاب کنید.
اگر هر دو موقعیت با مهارت های مذاکره ای شما همخوانی دارند، یا به آنها نزدیک هستند، شاید بد نباشد به شکلی حساب شده به هر یک از مسئولان استخدام کننده بگویید که در حال بررسی پیشنهاد دیگری هم هستید و واکنش او را زیر نظر داشته باشید. طرف مقابل شما بر حسب خواسته ها و نیاز های شرکت مورد نظر، ممکن است با پیشنهاد های اضافی سعی کند شما را به سمت خودش بکشاند و یا اینکه به شما کمک کند انتخاب درستی داشته باشید.
البته باید به یاد داشت که نباید در این کار نشانه ای از خودستایی یا خودبزرگ بینی در رفتار شما باشد. باید به خاطر هر دو پیشنهاد خوشحال باشید اما نه به گونه ای که فکر کنید درِ آسمان باز شده است و شما پایین افتاده اید.
در نهایت باید بیش از هر چیز دیگر این را به یاد داشته باشید که موقعیت فعلی شما، با وجود اینکه قطعاً باعث سردرگمی تان می شود، موقعیت فرخنده ایست. شما نه یکی، بلکه دو فرصت فوق العاده پیش روی خود دارید. وقتی تا اینجا پیش رفته اید، احتمال اینکه نتوانید این موقعیت را به نفع خودتان تمام کنید خیلی کم است. چنین انتخابی تنها باید خود شما را راضی کند. باید کاری را انجام دهید که شما را خوشحال می کند و برای زندگی حرفه ای تان بهترین انتخاب است.
منبع :