مهم نیست در دنیای کسب و کار چند شرکت به ثبت می رسانید؛ آنچه که اهمیت دارد این است که به موقع این کار را انجام دهید. پس کاری کنید که مجبور نباشید باقی عمر خود را به فکر کردن به احتمالاتی که می توانستید به آنها جامه ی واقعیت بپوشانید بگذرانید. دست به کار شوید و اولین قدم برای تحقق رؤیاهای خود را همین امروز بردارید.
بسیاری از چهره های سرشناس و شناخته شده ی امروز، امپراطوری های کسب و کاری شان را از روی استیصال و بر پایه ی شکست بنا کرده اند. بسیاری از خوانندگانی که شرکت موسیقی خود را به راه انداختند از روی ناچاری و به این دلیل این کار را کردند که هیچ شرکتی حاضر نبوده روی کارشان سرمایه گذاری کند. بسیاری از مردم نمی دانند که اولین شرکت بیل گیتس برایش موفقیتی به همراه نیاورد. توماس ادیسون به تنهایی بیشتر از تمام ۵۰ کارآفرین برتر جهان روی هم شکست خورده است. احتمالاً خود این افراد هم می دانستند که دارند کسب و کار خود را از روی استیصال بنا می کنند و به امید به دست آوردن زندگی رؤیاهایشان دست به این کار زده اند.
هیچ کس نباید صرفاً با مقاصد مالی به فکر راه انداختن کسب و کار خودش باشد. راه اندازی یک کسب و کار باید از روی عشق و به دنبال آزادی فردی باشد. آزادی زندگی کردن با شرایطی که خودتان تعریف می کنید. اینکه خیالتان راحت باشد هیچ گاه دیگر لازم نخواهد بود بابت تصمیم هایتان به کسی جواب پس بدهید.
آزادی شکل دهی به فرهنگ شرکت خودتان به شکلی صحیح. اینکه بتوانید یک هفته ی تمام سر کار نروید و در صورت تمایل به امور خیریه بپردازید. یا اینکه فرزندان خود را صبح ها تا مدرسه برسانید و عصر ها هم آنها را از مدرسه بردارید. آزادی اینکه در طول هفته بتوانید وقت بیشتری با والدین و یا دیگر عزیزان و دوستانتان صرف کنید؛ دوستانی که ارزش های مشترکی با شما دارند و از معاشرت با آنها لذت می برید.
آزادی اینکه دیگر هیچ محدودیتی در زندگی شغلی خود نداشته باشید. اینکه بدانید آنهایی که در شرکت قبلی تان شما را تهدیدی برای خودشان قلمداد می کردند، دیگر نمی توانند جلوی پیشرفت شما را بگیرند. اینکه می توانید چیزی خلق کنید. اینکه می توانید سهمی در این دنیا داشته باشید و چیزی به آن اضافه کنید. آزادی اینکه می توانید خودتان باشید.
به این ۸ دلیل باید تا همین امشب طرح کسب و کار خودتان را نوشته باشید تا بتوانید به شیوه ای که خودتان می پسندید زندگی کنید:
۱- کار کردن برای خودتان فرمول ساده ای به وجود می آورد، به گونه ای که میزان درآمدتان دست خودتان خواهد بود. در نتیجه ی این فرمول، دیگر لازم نیست نگاهتان به دست کسانی باشد که ممکن است حق و حقوق، ایده ها و یا نتیجه ی تلاش هایتان را به نام خودشان ثبت کنند. سیاست اغلب شرکت ها شما را از زندگی، خلاقیت و آزادی هایتان تهی می کند.
۲- شما با داشتن این آزادی، قادر خواهید بود قوانین خودتان را وضع کنید تا لازم نباشد به ساز دیگران برقصید و نگران این باشید که از نظر آنان تا چه حد تهدید محسوب می شوید.
۳- این آزادی را خواهید داشت که حتی مشتریان خود را نیز بر اساس ارزش های خودتان انتخاب کنید.
۴- می توانید به معنای واقعی کلمه خود را به چالش بکشید، با خودتان رقابت کنید و در دل بدانید که هیچ دیوار ناپیدایی وجود ندارد که بتواند مانع پیشرفت شما شود.
۵- می توانید با غرور از این موضوع خیالتان راحت باشد که دیگر هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی قرار نیست از خواب بیدار شوید و با خودتان بگویید مجبورید سر کار بروید.
۶- این آزادی و آرامش خاطر را خواهید داشت که می توانید نظرات خود را ابراز کنید و اجازه دارید روی رضایت شخصی خود متمرکز باشید.
۷- این آزادی را خواهید داشت که زمان خود را صرف کارهای مورد علاقه تان کنید و از دنیا مکان بهتری بسازید.
۸- قادر خواهید بود در هر کجای دنیا کار و زندگی کنید. کار کردن حتی از خارج از کشور نیز در دنیای دیجیتال امروزی امری دور از ذهن نیست، چه برسد به شهر دیگری در کشور خودتان.
پس رؤیاهای کارآفرینانه ی خود را بیش از این به تعویق نیاندازید. همین امروز نوشتن طرح کسب و کار خود را شروع کنید تا بتوانید از همین امروز شرایط زندگی تان را خودتان تعیین کنید. اما فراموش نکنید که این راه مسیر پر پیچ و خمی خواهد بود و مسئولیت دوچندانی بر دوش شما قرار خواهد داد. با این حال به یاد داشته باشید که کارآفرینی تنها راه رسیدن به موفقیت نیست و تنها کسانی پیروز این میدان سخت می شوند که برای این کار ساخته شده باشند، عاشق کارشان باشند و خود را به موفقیت متعهد بدانند.
منبع :